گلی از گلشن دانش

علمی- اعتقادی

گلی از گلشن دانش

علمی- اعتقادی

زراره بن اعین

زراره بن اعین شیبانی از پرورش یافتگان مکتب امام صادق (ع)

نام:عبد ربه

لقب:زراره

کنیه:ابوالحسن یا ابوعلی

پدر :«اعین» رومی بوده است.

پدربزرگ:«سنسن» از راهبان مسیحی بوده است.

زادگاه:احتمالا کوفه(بخش زیادی از زندگیش را درکوفه زندگی کرده و در همانجا در گذشته است )

تالیفات:تالیفات بسیاری داشته اما فقط کتاب «الاستطاعه و الجبر و العهود » به نام او ثبت شده است

آل اعین بزرگترین خاندان علمی شیعی در شهرکوفه بودند. بسیاری از افراد این خاندان شریف از اصحاب ائمه و راویان بزرگ و فقهابوده اند وکمتر شخصیتی از آنان است که ناقل حدیث نباشد. راویان اعین بالغ بر شصت تن بوده اند.

 این خاندان از زمان امام سجّاد «علیه السلام» تا غیبت کبری همراه اهل بیت «علیهم السلام» بوده اند. اعین به معنای گشاده چشم است و پدر زراره، اعین غلامی رومی بود که مردی از قبیله بنی شیبان او را در شهر حلب خریداری می کند و پس از آموختن قرآن او را آزاد می کند. فرزندان اعین همگی از دانشمندان بزرگ شیعه بودند. نام زراره پر آوازه تر از بقیه فرزندان اعین بود.

زراره حدود سال 80 ه ق متولد شد و در سال 150 ه ق کمتر از دو ماه پس از شهادت امام صادق «علیه السلام» درگذشت و از یاران مخلص و راویان سرشناس امام باقر و امام صادق «علیهماالسلام» بود.
او از فقه، حدیث، کلام، ادب و شعر بهره برده است، امّا تخصص وی بیشتر در فقه است.

زراره از مردانی بود که شایستگی و معرفت او موجب شد تا کتاب امام علی «علیه السلام» با املای پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» و دست خط امام، حاوی تمام احکام حلال و حرام الهی را مشاهده کند. امام باقر «علیه السلام» بهشت را به زراره بشارت داد و فرمود: «بر خدا حق است که تو را در بهشت جای دهد.» امام صادق«علیه السلام» نیز او را از فروتنان دانست و به او وعده بهشت داد.

 زراره تألیفات بسیاری داشته است، امّا فقط کتاب «الاستطاعة والجبر والعهود» به نام او ثبت شده است. هشام بن سالم، عمر بن اذینه، جمیل بن درّاج از جمله مشایخ او هستند و بسیاری همچون بکیر بن اعین، حمران بن اعین و... از او روایت نقل می کنند.

زراره از شاگردان بزرگ امام باقر و امام صادق «علیهماالسلام» بود. و از راویان بزرگ حدیث و در نقل روایات از امامان «علیهم السلام» بسیار دقت و احتیاط می کرد.

زراره مردی درشت اندام و سفیدرو بود و هنگامی که به نماز جمعه می‌رفت کلاهی بر سر داشت، و اثر سجده بر پیشانیش زیبائی و جلال او را دوچندان می‌کرد. دست بر عصا راه می رفت و مردم به تماشای او می ایستادند. کسی قدرت مباحثه با او را نداشت و در مناظره بر همه پیروز می شد.

روایات فراوانی در فضائلش نقل شده است. برخی روایات نیز در مذمت او وارد شده اما این گونه روایات به دلیل حفظ جان اوبوده است،چراکه ممکن بود مورد ظلم و ستم حاکمان ستمکار عباسی واقع شود.

امام صادق «علیه السلام» در پیامی به او همین مطلب را فرمود:"تو را برای حفظ جانت مذمت می کنم - همان گونه که حضرت خضر کشتی محرومان را سوراخ و معیوب می‌نمود تا پادشاهی که در حال غصب کشتی‌های مردم بود از آن کشتی‌ صرف نظرکند"

زراره از نظر امام صادق علیه السلام

از امام صادق«علیه السلام» روایت است که فرمود: 4 نفر نزد من محبوب ترین هستند؛ زراره، ابوبصیر، محمدبن مسلم و بریدبن معاویه بجلی.

امام صادق «علیه السلام» در مورد او فرموده بود:«اگر او نبود، روایات پدرم به زودی از بین می‌رفت»
و هنگامی که یونس بن عمار روایتی از امام باقر «علیه السلام» را به نقل از زراره خدمت امام صادق (ع)بیان کرد، امام فرمود:«برای ما جایز نیست آنچه را زراره از امام باقر روایت نموده است رد کنیم».

روزی امام صادق «علیه السلام» به او فرمود:«ای زراره نام تو در نام های اهل بهشت بی الف است
گفت:«بله، فدایت شوم. اسم من «عبد ربه» است و به زراره ملقب شده ام».

فضل بن عبدالملک می گوید :«از امام صادق «علیه السلام» شنیدم که می فرمود:«برید بن معاویه ، زراره و محمدبن مسلم ، محبوب ترین خلق خدا نزد من هستند چه زنده باشند ،چه مرده!».

 

گزارش اجمالی از شخصیت شلایر ماخر

 

 

گزارشی اجمالی از شخصیت شلایر ماخر

فردریک دانیل ارنست شلایر ماخر فرزند یک کشیش ارتشی در سیلزیای شمالی بود هردوپدربزرگ او روحانی مسیحی بودند وپدراوکه دارای اعتقادات محکم پاک دینی بود اورابه دانشکده الهیات موراوی ها فرستاد تا اعتقادات او تقویت شود و پدر به او توصیه کرد که آثار کانت را بخواند تا بتواند به لیبرالها جواب بدهد اما او بعد از مطالعه ی آثار کانت نتایج دیگری بدست آورد حتی علیه اعتقادات دینی خود عکس العمل نشان داد

شلایرماخربعد ازمدتی به عنوان عضو یک گروه بسیار معروف از نویسندگان و شاعران رمانتیک پذیرفته شد. این این گروه به مخالفت با عقاید عقل گرایانه پیروان روشنگری برخاست و بر نقش تخیل ، تصور و احساس تاکید نمود.

دراین دوره کتاب معروف خود درباره دین " سخنرانی ها برای سخره گران تربیت شده " را چاپ کرد.

شلایر ماخر طرفدارجنبش پارسایی گرایی بود به عنوان واعظ کلیسای اصلاح شده در فرقه مکاشفه باوران ،که شدیدا پارسایی گرا بودند فعالیت داشت

درسن چهارده سالگی بعد از اینکه مادرش دار فانی را وداع گفت و پدرش دوباره ازدواج کرد در ابتدا سرپرستی وی در مدرسه ای شبانه روزی در نیسکی نزدیک شهر گورلیتس آلمان به فرقه " برادران " سپرده شد سپس در سن هفده سالگی در مدرسه علوم دینی " باربی " که خیلی مقرراتی و نزدیک شهربندری ماکدبورک بود به فراگیری الهیات پرداخت . در اینجا دین امری قلبی بود که بر شور و شعف رستگاری بیشتر تاکید می کرد تا احساس پشیمانی و توبه ...

شلایرماخر در آن زمان به اقتضای محیط پارسایانه ،بیهوده به دنبال یافتن احساسات ماورای طبیعی و گفتگوی صمیمی با عیسی بود .

اما کم کم به کتابهای ممنوعه مانند درامدی بر ما بعد الطبیعه اثر کانت رغبت پیدا کرد و نتیجه این رغبت این شد که دنیا را نه با چشم پارسایی گرایانه بلکه با چشم نهضت روشنگری عقل گرا می نگریست.

در سال 1796با رفتن به برلین در سن بیست و هشت سالگی منصبی به او دادند به عنوان کشیش بیمارستان که باعث حرکت جدید سرنوشت سازی در زندگی شلایر ماخر شد چراکه به او ویژگی هایی را بخشیدند که بعدا وی را چهره ای متمایز ساخت

در این دوره او با جنبش پارسایی گرایی و عقل گرایی وداع گفته بود ولی با این حال میراث هردو را حفظ می کرد.

شلایر ماخر در برلین یکی از معروفترین متفکران کشور خود شد .نقش عمده ای در تاسیس دانشگاه برلین داشت و بعد از آن هم دانشگاه الهیات زیر تسلط او قرار گرفت .

مجموعه آثار او سی جلد است که حدود یک سوم آن موعظه ، یک سوم آن الهیات و یک سوم آن فلسفه است که بعد از وفاتش به زبان آلمانی انتشار یافت.

ازمهمترین کتابهایش " ایمان مسیحی " است که برداشت جدید شلایر ماخر از مسیحیت است.